Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-04@07:47:40 GMT

بدترین اشتباهات تاریخ علم

تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۷۲۸۵۳

بدترین اشتباهات تاریخ علم

تحقیقات و پیشرفت‌های علمی بر بیشتر جنبه‌های وجودی ما تاثیر می‌گذارد، از پیشرفت‌های بهداشتی و پزشکی گرفته تا ابزارهایی که برای کار و حتی سرگرمی استفاده می‌کنیم. اما دانشمندان همیشه در اولین تلاشِ خود موفق نبوده‌اند.

نظریه زمین مرکزی

نظریه زمین مرکزی، تحت عنوان ایده‌ای که زمین در مرکز جهان قرار دارد، هزاران سال است که بر علم و مذهب تسلط داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این توصیف از کیهان، که در آن خورشید، ماه، ستارگان و سیارات همگی به دور زمین می‌چرخند، در زمان‌های قدیم باور مردم بوده است.

این نظریه توسط ارسطو در یونان، بطلمیوس در روم باستان و بسیاری دیگر ترویج شد. یکی از دلایل ماندگاری نظریه زمین‌مرکزی این است که به نظر می‌رسد آنچه را می‌توان از روی زمین مشاهده کرد، توصیف می‌کند. برای کسی که روی زمین ایستاده است، به نظر می‌رسد خورشید و ماه به دور سیاره ما می‌چرخند و نه برعکس. برخی از مردم حتی تا به امروز این اشتباه را باور دارند.

مدل زمین‌مرکزی برای بیش از ۱۵۰۰ سال برای انجام پیش‌بینی‌های نجومی مورد استفاده قرار می‌گرفت و مسیر جایگزین کردن آن ساده نبود. دانشمندان دوره رنسانس مانند کوپرنیک، گالیله و کپلر این نظریه را ایجاد کردند که در واقع زمین است که به دور خورشید می‌چرخد و این به نظریه خورشید مرکزی معروف است. آنها با مخالفت کلیسای کاتولیک مواجه شدند که معتقد بود موقعیت مرکزی زمین در جهان در کتاب مقدس توضیح داده شده است.

گالیله در واقع توسط جماعت عالی مقدس تفتیش عقاید رومی و جهانی در سال ۱۶۱۵ به دلیل عقایدش محاکمه شد و به جرم بدعت دینی محکوم شد و تا پایان عمر در حصر خانگی به سر برد. جیوردانو برونو(Giordano Bruno)، فیلسوف و نظریه‌پرداز کیهان‌شناسی ایتالیایی نیز به دلیل حمایت از مدل خورشید مرکزی کوپرنیک توسط جماعت عالی مقدس تفتیش عقاید رومی و جهانی محاکمه شد و در سال ۱۶۰۰ در آتش سوزانده شد.

واحدهای اندازه‌گیری انگلیسی مدارگرد اقلیمی مریخ را نابود کرد

افرادی که به سیستم اندازه‌گیری متریک عادت دارند، اغلب استفاده مداوم آمریکا از اندازه‌گیری‌های انگلیسی مانند پا، مایل، پوند، و غیره را گیج‌کننده و غیرشهودی می‌دانند. در واقع، این اندازه‌گیری‌ها همچنان مورد استفاده قرار می گیرد، حتی با اینکه ایالات متحده دستگاه بین‌المللی یکاها(SI) را به عنوان سیستم اندازه‌گیری برای ایالات متحده در سال ۱۹۷۵ پذیرفت. به طور خاص، دانشمندان ایالات متحده به طور کلی به استفاده از سیستم متریک عادت دارند.

در ماه سپتامبر سال ۱۹۹۹، استفاده از واحدهای اشتباه برای ناسا به قیمت از دست رفتن یک قطعه‌ از تجهیزات بسیار گران تمام شد و مدارگرد جدید آب و هوای مریخ با هزینه ۱۲۵ میلیون دلار از دست رفت. این کاوشگر برای مطالعه آب و هوا، جو و تغییرات سطح مریخ و همچنین به عنوان یک رله ارتباطی برای فرودگر قطبی مریخ طراحی شده بود.

با این حال، یک اشتباه فاجعه‌بار بین طراحان آن، در نهایت منجر به نابودی این مدارگرد شد.

در حالی که مهندسان آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا(JPL) که ناوبری فرودگر را مدیریت می‌کردند، محاسبات خود را با استفاده از واحدهای دستگاه بین‌المللی یکاها انجام می دادند، تیم شرکت لاکهید مارتین(Lockheed Martin) که مسئول طراحی و ساخت فرودگر بودند، داده‌های شتاب خود را در واحدهای انگلیسی محاسبه کردند. مهندسان آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا نمی‌دانستند که این مورد رخ داده است و فرض کردند که تیم لاکهید از اندازه گیری‌های متریک استفاده می‌کنند که تقریبا در علم، جهانی است.

نرم افزاری که پیشران مدارگرد را کنترل می‌کرد، نیرویی را که پیشران‌ها باید اعمال می‌کردند، در واحد پوند ثانیه نیرو محاسبه می‌کرد. با این حال، قطعه دوم که این داده‌ها را می‌خواند، فرض می‌کرد که ارقام در واحد استاندارد متریک ثانیه نیوتن ارائه می‌شوند.

این خطا باعث شد که مدارگرد مدار مورد نظر خود را از دست بدهد و در ارتفاع تقریبا ۳۵ مایلی(۵۶ کیلومتری) به درون جو مریخ سقوط کند. این کاوشگر به دلیل تنش‌های جوی متلاشی شد.

کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد و تصور کرد، هند شرقی است

تعداد کمی از کریستف کلمب به عنوان یک دانشمند یاد می‌کنند و دلیل موجهی نیز دارند. او قبل از هر چیز یک دریانورد بود. اما در زمان کلمب، دریانوردان فاقد نقشه‌های دقیق از جهان بودند و بنابراین مجبور بودند مانند ریاضیدان و دانشمند برای یافتن راه خود کار کنند.

به همین دلیل بود که کلمب خطاهای مهمی را مرتکب شد، اگرچه در آن زمان راهی برای دانستن این که اشتباه می‌کند، نداشت. اولین انتخاب او تکیه بر کار جغرافی‌دان معاصر زمان خود یعنی توسکانیلی(Toscanelli) برای تخمین اندازه زمین بود. این باعث شد که او به جای یافتن راهی به سمت هند و چین به قاره آمریکا برسد.

توسکانیلی فاصله به سمت غرب از لیسبون تا پکن را حدود ۵۰۰۰ مایل دریایی تخمین زده بود که در واقع نزدیک به ۱۱ هزار مایل دریایی است و فاصله به سمت غرب از «آنتیل» تا ژاپن را ۲۰۰۰ مایل تخمین زده بود که در واقع، نزدیک به ۷۵۰۰ مایل دریایی است. اگرچه محل دقیق «آنتیل» برای او مشخص نبود.

این اشتباهات عمدتا به دلیل برآوردهای نادرست از اندازه قاره آسیا بود که بر اساس فعالیت‌های مارکوپولو تخمین زده شده بود. اکثر جغرافیدانان معاصر به تخمین‌های نوشته‌ مارکوپولو اعتقاد نداشتند، اما توسکانیلی به آن‌ها باور داشت.

در قرن پانزدهم مشخص شد که زمین کروی است. محیط آن نیز به لطف محاسبات انجام شده در ۲۰۰ سال قبل از میلاد توسط اراتوستنس(Eratosthenes) ریاضیدان و جغرافیدان یونانی، کاملا مشخص بود. او پیشنهاد کرد که یک درجه عرض جغرافیایی برابر با ۵۹.۵ مایل دریایی است.

با این حال، یکی از مشکلات استفاده از منابع باستانی این بود که ارزش دقیق واحدهای فاصله استفاده شده توسط نویسندگان باستان مشخص نبود. کلمب برای در نظر گرفتن طول در متون باستانی، مفروضاتی را بر اساس مایل‌های ایتالیایی انجام داد که باعث شد طول واقعی را حدود ۷۵ درصد از مقدار واقعی کمتر در نظر بگیرد.

کلمب بر اعداد جغرافیدان پارسی قرون وسطی معروف به ابن کثیر فرغانی تکیه کرد که یک درجه عرض جغرافیایی برای او ۵۶.۶۷ مایل عربی معادل ۶۶.۲ مایل دریایی، بود. با این حال، کلمب بر این باور بود که فرغانی به جای مایل عربی(حدود ۷۰۹۱ فوت) از مایل رومی(۴۸۵۶ فوت) استفاده می‌کند، موضوعی که منجر به وقوع اشتباهات بیشتر شد.

با انجام همه این اشتباهات، کلمب به این باور رسید که زمین بسیار کوچک‌تر از آن چیزی است که در واقعیت بود و آسیا تنها چند هزار مایل از سمت غرب از اروپا فاصله دارد. به همین دلیل است که او معتقد بود با عبور از اقیانوس اطلس می‌توان به راحتی به آسیا رسید. و ما می‌دانیم که این دقیقا همان چیزی است که کلمب تا روز مرگش به آن باور داشت. اینکه او یک مسیر دریایی جدید به سوی آسیا پیدا کرده است.

انفجار رآکتور چرنوبیل

بدترین حادثه هسته‌ای جهان تا به امروز در روز ۲۶ آوریل سال ۱۹۸۶ با انفجار رآکتور شماره چهار نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل، واقع در نزدیکی شهر پریپیات در اوکراین که در آن زمان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود، رخ داد.

این حادثه منجر به مرگ فوری حدود ۳۰ نفر و در ادامه مرگ هزاران نفر دیگر بر اثر ابتلا به سرطان‌های مختلف ناشی از قرار گرفتن در معرض تشعشعات شد. تلفات واقعی هنوز مورد بحث است زیرا ردیابی و کمیت کامل آن کار دشواری است.

به گفته انجمن جهانی هسته‌ای، بخار ناشی از این انفجار و آتش‌سوزی‌های مرتبط با آن باعث آزاد شدن دستکم پنج درصد از مواد رادیواکتیو در محیط شد. این مواد رادیواکتیو در ادامه در سراسر اروپا پخش شدند.

چرا رآکتور منفجر شد و فاجعه‌ای را آغاز کرد که حدود ۶۸ میلیارد دلار خسارت و هزینه‌ پاکسازی به همراه داشت؟ تقصیر بر گردن نقص‌های طراحی دستگاه اندازه‌گیری الکتریکی شوروی و همچنین اشتباهاتی بود که اپراتورهای کارخانه مرتکب شده بودند که نمونه‌ای از فقدان فرهنگ ایمنی است.

این حادثه زمانی آغاز شد که توانایی توربین بخار در تامین برق پمپ‌های آب تغذیه اضطراری، در حال آزمایش شدن بود. این کار منجر به افت نیرو تا نزدیکی صفر شد و این باعث شد اپراتورها آن را مجددا راه‌اندازی کنند تا بتوانند آزمایش توربین را با پیکربندی ممنوعه میله‌های کنترل انجام دهند.

پس از پایان آزمایش، رآکتور ناپایدار برای تعمیر و نگهداری خاموش شد. با این حال، این پایان ماجرا نبود، زیرا افزایش قدرت در راکتور باعث پارگی و نشت مایع خنک‌کننده شده بود. به دنبال آن انفجاری بزرگ از بخار رخ داد و ذوب کامل باعث شد که ساختمان محفظه فرو بریزد. آتش سوزی هسته راکتور برای روزها یعنی تا روز ۱۰ مه ادامه داشت و آلودگی رادیواکتیو را در بخش‌هایی از اتحاد جماهیر شوروی و اروپا پخش کرد.

مرد پیلتن

داستان مرد پیلتن در سال ۱۹۱۲ آغاز شد زمانی که چارلز داوسون(Charles Dawson)، وکیل و شکارچی تازه‌کار فسیل‌ها ادعا کرد که حلقه گمشده تکامل انسان را در یک گودال شن در خارج از دهکده کوچک پیلتن در ساسکس پیدا کرده است.

داوسون بریتانیایی به انجمن زمین‌شناسی لندن گفت که جمجمه‌ای شبیه به انسان اما بزرگ‌تر با آرواره‌های میمون‌مانند، دندان‌های فرسوده و ابزارهای سنگی و فسیل‌های جانوران را کشف کرده که همگی مربوط به ۵۰۰ هزار سال قبل هستند. همه این شواهد با هم به وجود یک «حلقه گمشده» انسان‌نما اشاره داشتند که مرد پیلتن نامیده شد.

تنها مشکل این یافته علمی مهم این بود که این یک کلاهبرداری کامل بود که به احتمال زیاد توسط خود چارلز داوسون انجام شد و در آن جمجمه انسان با فک و دندان یک اورانگوتان ادغام شده بود. با این حال، این فریب به طور قطعی تا سال ۱۹۵۳ اثبات نشد. در سال ۱۹۵۳ دانشمندان دانشگاه آکسفورد از روش تاریخ‌سنجی فلورین استفاده کردند و نشان دادند که استخوان‌های مرد پیلتن متعلق به سنین مختلف و ترکیبی از استخوان‌های انسان و میمون هستند.

۵۸۵۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1841664

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: شبه علم اندازه گیری مایل دریایی زمین مرکزی باعث شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۷۲۸۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم!

تین نیوز

این قول از ناصرالدین شاه فقط در کتاب "تاریخ بیداری ایرانیان" از ناظم الاسلام آمده است. ناظم الاسلام از روحانیون روشنفکر بود و کتاب او یکی از منابع اصلی تاریخ مشروطه به شمار می رود. کلاً مخالف سلطنت سنتی قاجار و به خصوص ناصرالدین شاه بوده است.ولی این دلیل نمی شود که دروغ گفته باشد. در حقیقت، به نظر من اگرچه در تاریخ نگاریش غرض داشته، ولی احتمالاً مرض نداشته و دروغ از خودش در نمی آورده. به هر حال، برویم سراغ خود کتاب و داستان را کامل آنجا بخوانیم . آنجا صحبت از یک "آقاشیخ علی" نامی است که به زعم ناظم الاسلام بسیار دانشمند بوده است و این نقل قول از شاه از طرف این آشیخ علی نقل شده است!از کتاب:

 "آن مرحوم [آقا شیخ علی] گفت می توانم کالسکه ای اختراع کنم که او را کوک کنند یک فرسخ راه را طی کند،آن وقت چند دقیقه بایستد از چهار طرف درهای آن باز شود، از هر طرفی چند گلوله توپ خالی شود، آن وقت درهای آن بسته شود و به مکان خود برگردد، لکن اظهارِ این صنعت وقتی خواهد بود که پادشاه تهیّه ٔ قشون خود را دیده و متقبّل شود که با یکی از دوَل دشمن جنگ کند، لااقل شهرهای ایران را پس بگیرد. ناصرالدّین شاه گفت ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم و به اندازهٔ آن ها هم توپ داریم. لذا دماغ آن مرحوم سوخته و رفت در مازندران و در آنجا مشغول رعیتی و زراعت شد..." (تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، بخش اوّل، ص ۱۴۷)

عجب!کالسکه ای که کوک شود و یک فرسخ (حدود ۶ کیلومتر) برود و بعد به طور خودکار درهایش باز شود و در چهار طرف شلیک کند، و سپس همان یک فرسخ را (لابد با همان کوک) برگردد! شما را نمی دانم، ولی من که یاد خودرو آبسوز افتادم. احتمالاً حتی یکبار هم عملکرد توپ های آن زمان را هم از نزدیک ندیده بوده است (برعکس شاه، که درس نظامی دیده بود و حتی در کار با توپ و جهت گیری گویا تبحری داشته).

ولی کرامات آقاشیخ علی فقط همین مقدار نبوده است. در همان قسمت از همان کتاب ناظم الاسلام، جناب آشیخ علی ادعاهای دیگر هم داشته است که اینبار مرا به یاد مستعان 110 و کرونایاب انداخت. جناب آشیخ ساعتی به اسم شب کوک اختراع کرده بودند که: "هر کس آن اسم را بداند بی خطر بگذرد، و الا به چنگال ساعت گرفتار شود!" همچنین تفنگ ته پر را ایشان اختراع کرده بود، که ناصرالدین شاه به خاطر آن او را از ابوعلی سینا دانشمندتر دانست، ولی مع الاسف با بی حزمی آن را به خارجه می فرستد و فرنگیان آن را کپی می کنند! 

البته دانش وسیع آقاشیخ علی فقط محدود به اختراعات نبوده، بلکه شخص ایشان ادیسون و جفرسون را در خود جمع کرده بوده است!پس کتابی نوشته در"قانون اسلام از عبادات و سیاسیات و عادات و معاملات" که در آن وظایف کلیه اصناف و طبقات خلایق و مقامات دولتی  را هم شرح کرده،چنانچه اگر به آن کتاب عمل می شد ایران گلستان می شد! اما امین السلطان به شاه هشدار داد که اجرای آن قدرت شاه را از بین می برد، پس شاه خائف شد و نکرد!

ملتفید که داستان چیست! مشخص است که این آشیخ علی یک لافزن رویافروش بوده، احتمالا نصف متوهم،نصف شارلاتان! ترکیب مخترع ماشین آبسوز و (مثلاً) بیژن عبدالکریمی! سَلَف کامل همین مغزهای پربادی که در صد سال گذشته فراوان داشتیم. از همان "مخترعانی" که اگر توانستند ابلهان دولتی را می فریبند، و اگر نتوانستند ناله سر می دهند که چرا دولت از آنها و اختراعات بی بدیل شان حمایت نکرده است. ناصرالدین شاه شخصیت باهوش این داستان است که خیلی راحت می فهمد با کی طرف است و او را دست به سر می کند. اما ناظم الاسلام خیلی راحت فریب خزعبلات این شخص را می خورد! ناظم الاسلام اگر امروز بود می شد همان کارگردان تلویزیونی که مخترع خوروی آبسوز را به تلویزیون آورد، یا همان سردار سپاهی که با مستعان 110 خود را مسخره عام و خاص کرد.

حالا بالاخره آیا جمله فوق را ناصرالدین شاه گفته یا نه؟! کی می داند! اصلاً مهم نیست! یک لافزن دروغگو یا متوهم داستانی سرهم کرده است.ممکن است اصلا شاه چنین چیزی نگفته باشد، یا شاید هم به شوخی خواسته یک آدم گیر را از سر خودش باز کند. وقتی در بقیه سخنان مستند ناصرالدین شاه و اعمالش چیزی وجود ندارد که چنین احساس وطرز تفکری را نشان دهد، اصلاً و واقعاً اصلاً مهم نیست که آشیخ علی راست گفته یا دروغ! چیزی که مهم است این است که چگونه روشنفکران ما از آن زمان عاشق باد و گزافه گویی و رویافروشی بودند.مهم این است که هر روز با پخش مطالبی سخیف از راست و دروغ ، باید نیشی به آخرین پادشاه سنتی کشور زده شود، و همه هم با بدون هیچ دید انتقادی آنها را باور می کنند و منتشر می کنند.

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید

دیگر خبرها

  • کناره‌گیری مارک کلاتنبرگ از شغل جنجالی در ناتینگهام فارست
  • بدترین خبر ممکن: احتمال غیبت کاپیتان یونایتد
  • ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم!
  • فرار بزرگ پرسپولیس از بدترین سناریوی ممکن در دقیقه 95
  • توقف روند گلزنی عیسی در بدترین زمان ممکن
  • قرارداد یکی از بدترین خریدهای تاریخ میلان در انتهای فصل به پایان می‌رسد
  • شهرداری ایروان مایل به همکاری با اصفهان در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و ورزشی است
  • (تصاویر) بازگشت تیم ملی فوتسال افغانستان به مشهد پس از تاریخ‌سازی
  • حیوانی که دایناسور‌ها در کنار آن کوچک به نظر می‌رسند!
  • متجاوزان به ایران را به بدترین شکل تنبیه خواهیم کرد + فیلم